[ هِ ] (اِخ) بطنی از قبیلهٔ طی و آنان فرزندان هناءبن عمروبن غوث بن طی هستند. (صبح الاعشی).
لغتنامه دهخدا
[ اُمْ مُلْ هُ ] (اِخ) دختر ابومحمد عبدالحق قاضی مریه. از زنان شاعر اندلس و دارای طبعی وقاد و بدیهه گو بود. رجوع به ریحانة الادب ج ۶ ص ۲۵۷ و خیرات حسان ج ۱ ص ۶۵ و قاموس الاعلام ترکی ج ۲ ص ۱۰ ...
[ دَ ] (ع اِ) میدان. (ناظم الاطباء). || بیابان. (منتهی الارب). || دشت و بیابان دور و دراز بی آب. (ناظم الاطباء). || گیاهی است سرخ. (منتهی الارب) (آنندراج).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.