[ یِ گَ ] (حامص مرکب) عمل نیایشگر. رجوع به نیایشگر شود: نیایشگریها فزون گشتشان ستایش ز اندازه بگذشتشان. شمسی (یوسف و زلیخا). - نیایشگری کردن؛ ستایش کردن. پرستش و عبادت کردن : نشست و نیا ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.