معنی

[ نَ / نُو بُ ] (ص مرکب) تازه بالغ. نوجوان : نوبلوغی که بود شاگردش بردوانید و همچنین کردش.سعدی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.