(اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ غلط ؛ غلطها، اشتباها.
فرهنگ فارسی معین
[ اِ ] (ع مص) پوشش ساختن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). پوشش ساختن شیشه را: اغلظ القارورة؛ جعل لها غلافاً. (از اقرب الموارد). چیزی را بغلاف ساختن. (تاج المصادر بیهقی). غلاف ک ...
لغتنامه دهخدا
( اِ ) [ ع. ]۱- (مص م.) دربستن.۲- سخن را پیچیده گفتن.۳- (اِمص.) پیچیده گویی.
= غَلَق
فرهنگ فارسی عمید
[ اِ قُظْ ظَ ] (ع ص مرکب) شتری که کوهان او را می شکستند تا کسی بر پشت آن سوار نشود. مؤلف صبح الاعشی آرد: هرگاه تعداد شتران کسی از اعراب به صد میرسید، پشت آن شتری را که عدد آن به صد کامل شده ...
[ اِ ] (ص نسبی) منسوب است بغلق که معنی چفت در و کلون را افاده میکند و شاید بعض اجداد عرب را که بدان نسبت می کنند شغل کلون سازی داشته است. (از لباب الانساب). و آنکه به وی نسبت کنند: ابوالحس ...
( اِ ) [ ع. ] (مص ل.)۱- خیانت کردن.۲- کینه ورزیدن.
= غُل
[ اِ ] (ع مص) کشیدن پوست را با اندک گوشت و پیه: اغل فی الجلد اغلالا. (منتهی الارب) (آنندراج). پوست کندن از شتر به اندک گوشت و پیه. یقال: «اغل الجزار فی الجلد». (ناظم الاطباء). پاره ای از گوش ...
[ اَ تَ پَ ] (اِخ) دهی است از دهستان افشاریه ساوجبلاغ از بخش کرج، شهرستان تهران. آب آنجا از رودخانه تأمین می شود. محصول آن غلات، بنشن، صیفی، چغندر و انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری است و ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.