( اِ ) [ ع. ]۱- (مص م.) دربستن.۲- سخن را پیچیده گفتن.۳- (اِمص.) پیچیده گویی.
فرهنگ فارسی معین
[ اِ قُظْ ظَ ] (ع ص مرکب) شتری که کوهان او را می شکستند تا کسی بر پشت آن سوار نشود. مؤلف صبح الاعشی آرد: هرگاه تعداد شتران کسی از اعراب به صد میرسید، پشت آن شتری را که عدد آن به صد کامل شده ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ ] (ص نسبی) منسوب است بغلق که معنی چفت در و کلون را افاده میکند و شاید بعض اجداد عرب را که بدان نسبت می کنند شغل کلون سازی داشته است. (از لباب الانساب). و آنکه به وی نسبت کنند: ابوالحس ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.