[ اَ لا عِ لْ لی یی ] (اِ مرکب) بالاترین جایها به بهشت. (یادداشت بخط مؤلف). بالاترین. برتر برترین. برین برین.
لغتنامه دهخدا
[ اَ لا وَ / وُ اَ رَ ] (ترکیب عطفی، ص مرکب) بزرگوارتر. (مهذب الاسماء نسخهٔ خطی).
[ اَ لا حَ رَ ] (اِ مرکب) از القاب پادشاه است. (ناظم الاطباء). لقب مرکب از اعلی و حضرت که به پادشاهان و امامان دهند. برتر پیشگاه. بزرگ پیشگاه. پیشگاه عالی. و بهنگام خطاب به آخر آن الف ندا ...
[ اِ ] (ع اِ) شاخ برگ ریخته. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (منتهی الارب). شاخ و تنه که برگ آن ریخته باشد. (از اقرب الموارد). || غلاف بار مرخ که به پوست باقلی ماند یا برگ آن. (منتهی الارب) ...
[ اِ ] (ع مص) بلند برآمدن. || بلندقدر شدن. (منتهی الارب). || برآمدن بر چیزی: اعلولاه اعلیلاءً؛ صعده. (از اقرب الموارد). برآمدن بر آن: اعلولاه؛ برآمد آن را. (از ناظم الاطباء) (منتهی الار ...
[ عَ ] (اِخ) نام آبادی است نزدیک کرمان که ایجاد آن منسوب به ابوعلی بن الیاس حاکم زمان سامانی در کرمان است. رجوع شود به به علیاباد و همچنین به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص قیا -۶۱ -۸۶ -۹ ...
[ بُ نَ عَ اَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان کازرون است. و دارای ۱۵۰ تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷).
[ ثَ رِ اَ لا ] (اِخ) مقابل ثغر ادنی. در زمان بنی امیه نامی بود که به سرقسطه و جهات آن میدادند. (نفح الطیب). این شهر را عرب البیضاء نیز نام میداد. و در ۵۱۲ هـ . ق. فرنگیان آن شهر را از مسل ...
والاترین جایگاه، والاترین جا، فرینه، جایگاه والا، بالاترین جا
فرهنگ واژههای سره
[ حَ سَ نِ اَ لا ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) در اصطلاح رجال و درایت حدیثی است که نسبت آن به حسن، مثل حدیث صحیح اعلی است، نسبت به حدیث صحیح.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.