ناخوردنی

معنی

[ خوَرْ / خُرْ دَ ] (ص لیاقت) نخوردنی. که قابل خوردن نیست. که خوردن را نشاید. که نبایدش خورد. که نتوان خوردش : هر آنکو کند کار ناکردنی غمی بایدش خورد ناخوردنی. (سندبادنامه ص ۱۷۹). چرا از پی سنگ ناخوردنی کنی داوریهای ناکردنی.نظامی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.