معنی

(اِ) گیاهی است زینتی از تیرهٔ مرکبان که یکساله است و بوته اش ممکن است به ارتفاع ۱ تا ۲ متر نیز برسد. در حدود ۲۰۰ گونه دارد که اکثر دارای گلهای سفیدرنگ یا آبی هستند این گیاه بوسیلهٔ تخم هایش کشت و تکثیر میشود. مینای باغی. مینای دمشقی. عین البقر. صغیر گوزو. (از فرهنگ فارسی معین) (از لاروس) (از فرهنگ گیاهی بهرامی). - مینای آسمانی ؛ گونه ای مینا که آن را عَینون نیز گویند. (از فرهنگ گیاهی بهرامی) (از لکلرک). رجوع به عینون شود. - مینای چمنی ؛ گونه ای مینا که دارای گلهای سفیدرنگ و نسبتاً درشت است و جزء گیاهان زیبای زینتی است. زهرالربیع. زهراللؤلؤ. بابونج ابیض. مینا. گل مینا. (از واژه نامهٔ گیاهی) (از فرهنگ گیاهی بهرامی): سندس رومی در نارونان پوشاندند خرمن مینا بر بیدبنان افشاندند. منوچهری. هر کجا پوئی ز مینا خرمنی است هر کجا جوئی ز دیبا خرگهی.منوچهری. به محفلی که سخن گویم از عقیق لبش مرا چو غنچهٔ مینا گل از دهن ریزد. مفید بلخی (از آنندراج).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.