معنی

[ مَ ] (حامص) موجود بودن. مقابل معدومی. || (اِ) نقد. آنچه برجای است. آنچه از پول و اعتبار و ارز و لوازم و ابزار و اشیاء وجود داشته باشد. هرچه از مال و پول فی الحال موجود باشد: از دفترها همهٔ موجودی را امروز از انبار گرفتم. ترکیب ها: - موجودی صندوق. موجودی دریافتی. موجودی داین . موجودی مدیون .

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.