موارد
معنی
[ مَ رِ ] (ع اِ) جِ مورد. (منتهی الارب)
(دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). راه
ورود به آب. راه آبخور.
- موارد مطروقه؛ آبهای آلوده و ناپاک.
(ناظم الاطباء).
|| راه و طریقه و موردها و محل ورود و
درآمدها. (ناظم الاطباء): تا تیغهای
مسلول از موارد ورید مستسقی شد. (ترجمهٔ
تاریخ یمینی ص ۱۹۷). به نزعات شیاطین
موارد آن محبت منغص گشت. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی ص ۲۲۷). و رجوع به مورد شود.
- مصادر و موارد؛ انجمن ها و جاهایی که
مردمان دانا اجتماع میکنند و یکدیگر را
ملاقات می نمایند. (ناظم الاطباء).
- موارد و مداخل؛ موارد و مدارج. راه
درآمد و دخل و مداخل و مخارج . (ناظم
الاطباء).
- موارد و مدارج؛ موارد و مداخل. (ناظم
الاطباء).