مواتره
معنی
[ مُ تَ رَ ] (ع مص) درپی یکدیگر
شدن گسسته. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| پیاپی کردن. (المصادر زوزنی). || نامه
و خبر درپی یکدیگر فرستادن یکان یکان با
مهلت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). وتار. (منتهی الارب). گویند مواتره
بین اشیاء در صورتی است که میان آنها فترة
باشد و الا مدارکة یا مواصلة می گویند. (از
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || یک
روز یا دو روز درمیان روزه داشتن. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج).
|| طاق طاق آوردن آن را به خلاف
مدارکت و مواصلت. (منتهی الارب). در
روزهای طاق روزه داشتن. || آوردن کتابها
را تک تک بدون انقطاع. (ناظم الاطباء).