مواتات
معنی
[ مُ ] (ع اِمص) مؤاتات. موافقت.
سازواری. سازگاری. سازش. (یادداشت
مؤلف). صاحب منتهی الارب از صحاح نقل
کند که عامه مؤاتات را به واو گویند: به
مواتات دولت قاهره، ... مستظهر و مستبشر
شوند. (تاریخ جهانگشای جوینی).
|| مطاوعت. اطاعت. فرمانبرداری.
(یادداشت مؤلف).