مهر سلیمان
معنی
[ مُ رِ سُ لَ / لِ ] (اِخ) خاتم
سلیمان. انگشتر سلیمان که گویند اسم اعظم
الهی بر آن نقش بود و قدرت سلطنت و سلطهٔ
سلیمان بر انس و جن به خاطر آن انگشتر
بود:
مهیا ساز از داغ جنون مهر سلیمانی
نشست وخاست کن با دام و دد با دانه در صحرا.
صائب (از آنندراج).
ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد
فغان که مهر سلیمان ز کف در آب افتاد.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).