معنی

[ مَ ] (ع مص) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کاوین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). || زیرک و رسا گردیدن و استادی کردن در آن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.