منصلت
معنی
[ مُ صَ لِ ] (ع ص) شمشیر زدودهٔ
بران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
(از اقرب الموارد). || مرد رسا در امور.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرد
قاطع و آماده در کارها. (اقرب الموارد).
|| مرد شجاع. || نهر منصلت؛ نهر
تندجریان. (از اقرب الموارد).