(مَ زِ) [ ع. ] (اِ.)۱- خانه، سرای.۲- جای فرود آمدن. ج. منازل.
فرهنگ فارسی معین
گامه، کلبه، کاشانه، فرودگاه، سرای، سرا، خانه
فرهنگ واژههای سره
فرودآمده؛ فروفرستادهشده.
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ زِ / زَ ] (ع مص) نزول. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به نزول شود.
لغتنامه دهخدا
[ مُ نَ زْ زَ ] (ع ص) فروفرستاده : {/Bوَ اَلَّذِینَ آتَیْنََاهُمُ اَلْکِتََابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ . ۱۳-۲۲۶:۱۱۴/}(قرآن ۶/۱۱۴).
[ مَ زِ ] (ع اِ) جای فرودآمدن. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جای فرودآمدن لیکن اکثر به معنی جایی مستعمل است که مسافران بجهت خواب و آرام در آن فرودآیند. (غیاث) (آنندراج). ...
[ مَ زِ نَ / نِ ] (اِ مرکب) چپرخانه. (ناظم الاطباء). رجوع به منزل شود.
اسم: منزلت (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: manze(a)lat) (فارسی: مَنزلت) (انگلیسی: manzelat) معنی: اعتبار، مقام، جایگاه، مرتبه، ارزش و اهمیت، درجه، نظم و انضباط، حد، پایه ...
فرهنگ واژگان اسمها
اقامتگاهی دارای کاشانههای متعدد برای اقامت مسافران و مهمانان و پذیرایی از آنها|||متـ . هتلآپارتمان [گردشگری و جهانگردی]
واژههای مصوب فرهنگستان
= منزلگاه: جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست / می خور که چنین فسانهها کوته نیست (خیام: ۷۳).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.