ممانعة
معنی
[ مُ نَ عَ ] (ع مص) بازداشتن از
یکدیگر و کسی را از چیزی. (منتهی الارب)
(از ناظم الاطباء). کسی را از چیزی
بازداشتن. (مصادر زوزنی). کسی را از چیزی
واداشتن. (تاج المصادر بیهقی). بازداشتن و
منع کردن. (غیاث اللغات). || در اصطلاح،
عبارت از آن است که سائل مقدمات دلیل
استدلال کننده را کلاً یا بعضاً نپذیرد. (از
کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به
تعریفات جرجانی شود.