معنی

[ مُ ] (ع مص) شخولیدن یعنی بانگی که از میان دو لب آید چون آواز سرنای. مَکْوْ. (ترجمان القرآن): مکامکواً و مکاء؛ شخولید به دهن و بانگ کرد و انگشتان را به هم در کرده دمید تا آوازی برآید، منه قوله تعالی : {/Bوَ مََا کََانَ صَلاََتُهُمْ عِنْدَ اَلْبَیْتِ إِلاََّ مُکََاءً وَ تَصْدِیَةً ۱-۱۰۸:۳۵/}. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). بانگ کردن. صفیر برآوردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || تیز دادن و گویند این وقتی باشد که برهنه و وابود یا خاص است مر ستور را. (از منتهی الارب): مکت الاست؛ تیز داد و این را در وقتی گویند که مکشوف و مفتوح باشد و یا مخصوص است به ستور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.