[ مُ فَ رْ رِ ] (ع ص) فقیه. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنکه تفقه
کند. (از اقرب الموارد). || کرانه گزین و
گوشه گیر از مردم جهت نگاه داشت امر و نهی
خدای و منه طوبی للمفردین و سبق المفردون
و هم المهتزون بذکر اللََّه تعالی. (منتهی الارب)
(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برخی
گویند مفردون کسانی هستند که لِدات خود را
کشتند و خویشتن را باقی گذاشتند و به یاد
حق مشغولی یافتند. (کشاف اصطلاحات
الفنون). || آنکه خود باقی مانده و مال و
لِدات او هلاک گشته باشد. (منتهی الارب).
کسی که اولاد و اقران وی هلاک شده باشند و
خودش تنها مانده باشد. (از ناظم الاطباء).
|| راکب مفرد؛ سوار که با او جز شتر او
نباشد. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).