همکاری، همسویی، همسانی، همدلی، همداستانی، رویداد، روی داد، رخداد، رخ داد، پیشامد، پیش آمد، پیامد، بختامد
فرهنگ واژههای سره
[ اِتْ تِ قَنْ ] (ع ق) قضا را. از قضا. بی انتظار. بی سابقه. غفلةً. ناگهانی. صدفةً. فجأةً: وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از در این شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند... اتفاقاً اولین ...
لغتنامه دهخدا
(اِ تِّ) [ ع - فا. ] (ص نسب.) ناگهانی، غیرمنتظره، به ناگهان، غیرمترقب.
فرهنگ فارسی معین
ناگوار، ناگهانی، گذری، گذرانه، خودبخودی، خودبخود، پیش آمدی، بختامدی، بختامدانه
[ اِتْ تِ ] (ص نسبی) ناگهانی. غیرمترقب. غیرمنتظر. || مبنی بر اتفاق و وحدت : کسی کش خرد رهنمون است هرگز بگیتی ره و رسم صحبت نورزد که صحبت نفاقی است یا اتفاقی دل مرد دانا از این هر دو لر ...
[ اُ رِ اِتْ تِ قی یَ/یِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) در اصطلاح فلسفه اموری است که نه دائمی و نه بطور اکثر باشد. رجوع به دستورالعلماء ج ۱ ص ۱۷۹ شود.
(بِ لْ اِ تِّ) [ ع. ] (ق.) همگی، جمعاً.
همراه
به همزبانی، به همرایی
مصرف بیشازحد دارو یا مواد اعتیادآور قانونی یا غیرقانونی، یا ترکیبی از الکل و مواد اعتیادآور، بدون قصد خودکشی یا دیگرکشی [اعتیاد]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.