معنی

[ مُ مَ لَ ] (ع مص) تکليف دادن کسی‌ را به کاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم‌ الاطباء). تصرف کردن در بيع و مانند آن. || بها کردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب‌ الموارد). و رجوع به معامله شود. || در سخن اهل عراق، مساقاه است در لغت‌ حجازيان. (از اقرب الموارد) (از تاج‌ العروس).

واژه‌های مشابه