معنی

[ مَ ] (ع اِ) جِ مَعری‌ََ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || فرشها و گستردنيها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه ديده شود مانند رخسار و دستها و پاها. (از اقرب الموارد): ما احسن معاری هذه المرأه؛ چه نيکوست دست‌ و پای و روی و رخسار اين زن. (از منتهی‌ الارب) (ناظم الاطباء). || جاهايی که‌ چيزی در آن نرويد. (از اقرب الموارد). و رجوع به مَعری‌ََ شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.