مستجمع
معنی
[ مُ تَ مِ ] (ع ص) نعت فاعلی از
مصدر استجماع. فراهم آمده و با هم جمع
شده. (ناظم الاطباء). || خواهان اجتماع.
(ناظم الاطباء). || جمع کننده و فراهم آرنده.
(غیاث). || کامل. سرآمد: فیلسوفان
گفتند سندباد بر ما به فضل و علم راجح است
و در میان ما کسی از وی مستجمع تر نیست
کی
روزگار او را بر افادت حکمت و دانش
مستغرق داشته است. (سندبادنامه
ص ۴۶). و رجوع به استجماع شود.