مداخلت کردن
معنی
[ مُ خَ / خِ لَ کَ دَ ]
(مص مرکب) داخل شدن در امری. درآمدن
در کاری. اقدام به کاری : چنانکه در طبایع
مرکب است هر کسی برای خویش در مهمات
مداخلت کردی. (کلیله و دمنه).
|| درآمدن در کاری که ظاهراً مربوط
به شخص نیست. دخالت کردن در روابط بین
دو تن یا دو دسته.