۱. سبک و شیوهای خاص در زندگی، پوشش، آرایش، کلام و مانند آنها که مردم هر عصر، برای مدتی کوتاه اتخاذ میکنند. ۲. کالای رایج که برای مدتی مورد پسند مردم واقع شود.
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ ] (فرانسوی، اِ) روش و طریقهٔ موقت که طبق ذوق و سلیقهٔ اهل زمان طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره را تنظیم کند. باب. باب روز. آئین. (فرهنگ فارسی معین). باب. متداول. معمول. رایج. شیوهٔ متد ...
لغتنامه دهخدا
خیزآب
فرهنگ واژههای سره
دلخواه
درنگریستن، درنگر آوردن
درنگریستن، درنگریست، درنگر آوردن
[ مِ ] (ع مص) پر کردن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مماداة. رجوع به مماداة شود.
[ مُ ءَ لَ ] (ع مص) فریب آوردن با کسی. (از منتهی الارب).
[ مَ ءِ ] (اِخ) علی بن محمدبن عبداللََّه ، مکنی به ابوالحسن و معروف به مدائنی، از رواة و مورخان کثیرالتصنیف قرن دوم و از مردم بصره است به سال ۱۳۵ هـ . ق. در بصره ولادت یافت و چندی در مدائن ...
[ مُ بَ ] (ع ص) مقابل و مدابر، آنکه کریم الطرفین باشد. (از اقرب الموارد). گویند، هو مدابر و مقابَل؛ اذا کان محضاً من ابویه. (از منتهی الارب)؛ او نجیب محض است از طرف پدر و مادر. (ناظم الاطب ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.