خوششناس، خوشدست، کارآزموده، کارآزمود، کار آموخته، کار آزموده، زبردست، چیره دست، چیره، تردست، پیشه ور، آزموده، استادمرد، استاد
فرهنگ واژههای سره
هنرمندانه، با کارآزمودگی، با زبردستی، با چیرگی، استادانه
اسم: ماهریز (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: m.-riz) (فارسی: ماهریز) (انگلیسی: mah-riz) معنی: ریزنده ماه، ( به مجاز ) زیباروی، ( ماه، ریز= جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی «ریز ...
فرهنگ واژگان اسمها
(اِخ) شاخه ای از تیرهٔ عبدلوند هیهاوند، از طایفهٔ چهارلنگ بختیاری. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص ۷۶).
لغتنامه دهخدا
[ جُ هِ ] (ع ص) کلفت و ضخیم. (ذیل اقرب الموارد).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.