ماسکة
معنی
[ سِ کَ ] (ع ص، اِ) قوتی است که
غذا را گیرد مدت طبخ هاضمه. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به
ماسکه شود. || پوست پاره ای که بر روی
کودک و اسب کره باشد. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
|| بیننا ماسکة رحم؛ در میان ما خویشی
بهم درپیوسته است. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).