[ لُ زَ ] (ع اِ) مشت. ج، لُکَز. (دزی).
لغتنامه دهخدا
[ حَ جَ رُلْ کَ زَ ] (ع اِ مرکب) حجرالکلرک. صاحب تحفه گوید: سنگی است بسیار سفید و از هند و ساحل دریای آنجا خیزد و قبل از حکاکی با کدورت و بعد از آن شفاف و سفید میگردد شبیه بحجر سلوان. در آ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.