لچ افتادن
معنی
[ لِ اُ دَ ] (مص مرکب) بسیار ریم
بیرون دادن ریش. سخت ریمناک شدن قرحه.
ریم و قیح پیدا آمدن در ظاهر قرحه یا
جراحتی. تباه شدن و ریم بر ظاهر و روی
آوردن جراحت یا قرحه. سوخته ای یا ریشی
آب پس دادن. چرک و ریم بسیار پیدا کردن
قرحه یا جرح و ریم روان روی آن را
فراگرفتن. ریم بسیار در آن پیدا آمدن ستیم و
آب بر ظاهر پیداکردن. تَقرّح. به بدی رفتن
قرحه یا بسیار بر ظاهر ریش روان یا خستگی
پیدا آمدن.