گیج و ویج

معنی

[ جُ ] (ص مرکب، از اتباع) دنگ و منگ. پریشان خاطر: دلم از دست خوبان گیج و ویجه مژه برهم زنم خونابه ریجه.باباطاهر.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.