گیاه‌شناس

معنی

[ شِ ] (نف مرکب) آنکه گیاه شناسد. شناسندهٔ گیاهان و دانا به علوم گیاهشناسی. نباتی. (ذیل اقرب الموارد). نبات شناس. عَشّاب. (ذیل اقرب الموارد). حَشایِشی. متخصص در شناختن گیاهان. (از ذیل اقرب الموارد). شَجّار. (ذیل اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.