معنی

[ گَ دُ ] (اِ مرکب) آش گندم را گویند که حلیم باشد. (برهان) (آنندراج). هریسه. (ناظم الاطباء): شوربا چند خوری دست به گندم با زن که حلیم است برای دل و جان افکار. بسحاق اطعمه.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.