(~.) [ انگ. ] (اِ.)۱- دروازه، در بازیهایی مانند فوتبال، جایی که باید توپ داخل آن شود تا امتیاز به دست بیاید.۲- امتیازی که پس از عبور توپ از دروازه یا سبد یک تیم به تیم مقابل تعلق گیرد ...
فرهنگ فارسی معین
[ گُ ] (اِ) در اوراق مانوی (به پارتی) ور(گل سرخ)، اوستا وردا، ارمنی ورد، پهلوی گول ، ورتا، ورد، معرب «وَرد»، قیاس کنید با ارمنی، وردژس ، کردی، گول (گل سرخ)، گول ، (خار) زازا ویل ، گیلکی ...
لغتنامه دهخدا
[ گِ ] (اِ) پهلوی گیل . رجوع به هوبشمان ص ۹۲۷ شود. (از حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). خاک به آب آمیخته. (برهان) (غیاث) (آنندراج). طین. وَحَل. عثیر؛ گل و لای که به اطراف پایها ریزد. عثیر. گل و ...
[ گُ ] (انگلیسی، اِ) دروازهٔ فوتبال. - گل زدن؛ توپ را وارد دروازهٔ حریف کردن. گل کردن. - گل شدن؛ وارد شدن توپ به دروازهٔ حریف. - گل کردن؛ توپ را وارد دروازهٔ حریف کردن. گل زدن.
[ گُ ] (اِخ) (چشمهٔ...) در ناحیه جاوی از بلوک ممسنی و در نیم فرسخی شمالی چوگان واقع است. (فارسنامهٔ ناصری).
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، واقع در ۳۱هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و ۵۵هزارگزی شمال خاوری راه شوسهٔ شاهین دژ به میاندوآب. هوای آن معتدل و دارای ۱۰۶ ...
اسم: گل (دختر) (اوستایی، پهلوی) معنی: نام زنی در منظومه ویس و رامین
فرهنگ واژگان اسمها
طرز قرار گرفتن گلها بر روی ساقه یا شاخهها.
فرهنگ فارسی عمید
(~.) (حامص.) هنر ترکیب و تنظیم گل و متفرعات آن از قبیل برگ و شاخه در گلدان به کمک عناصر و عواملی از قبیل سنگ ریزه و کندة درخت و امثال آن به نحو متناسب.
[ گُ لِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نام گلی است با ساق باریک و تا یک گز ساق آن بر شود و گلها به رنگهای مختلف دهد. رجوع به آهار شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.