معنی

[ گَ رْ ] (اِ) تخته ای باشد از هفت جوش که چون زمانی از ساعت بگذرد و گری که پنگان است در آب نشیند چوبی بر آن تختهٔ هفت جوش زنند تا صدایی کند، مردمان دانند که چه مقدار از روز یا شب گذشته است و این در هندوستان متعارف است. (برهان) (آنندراج). زنگ. ساعت آبی است. (جهانگیری). از هندی «گهریال» با های مختفی و رای هندی. تا کنون نیز در هندوستان رسم است که بر درگاه بزرگان تختهٔ فلزی آویخته است و سر ساعت قراول با چوب عدد ساعت شبانه روزی را بر آن می نوازد و آن را «گهریال» گویند. (فرهنگ نظام از حاشیهٔ برهان قاطع چ معین): گریال که نوحه می کند گاه گری دانی غرضش چیست از این نوحه گری؟ یعنی که گری گری شود عمر تو کم پیمانهٔ عمر پر شود تا نگری.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.