[ کَ گُ رُ هَ / هِ ] (اِ مرکب) کمان گروهه. (برهان) (فرهنگ فارسی معین): یک نوبت مُغُل بچه ای کمان گرهه در دست به زاویهٔ او درآمد و سنگی بر مرغکی انداخت، زهگیر او از دست بیفتاد و غلطان به چ ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.