گرفته‌لب

معنی

[ گِ رِ تَ / تِ لَ ] (ص مرکب) کنایه از مردم خاموش باشد. (برهان): دید مرا گرفته لب آتش پارسی ز تب نطق من آب تازیان برده به نکتهٔ دری. خاقانی (دیوان عبدالرسولی ص ۴۲۹).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.