[ گَ ] (اِ) گب در خراسان و زبان لری
بمعنی سخن است. (فرهنگ نظام). کردی
گب (سخن، گفتگو)، اشکاشمی گپ ،
یودغا گپ ده (مکالمه کردن)، گیلکی گپ
زئن (گپ زدن، سخن گفتن)، تهرانی گپ (سخن، گفتگو). (حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). سخن. سخنان لاف و گزاف. (برهان).
لاف و گزاف و افسانه گویی، گپو نیز گویند و
افادهٔ معنی پر گفتن میکند. (آنندراج)
(انجمن آرا):
تا کی از تو گپ و این لاف بود
چون تو کی همسر خفاف بود.خفاف.
|| (ص) گنده. سطبر. بزرگ. (برهان)
(آنندراج).