گاوزبان
معنی
[ زَ ] (اِ مرکب) در کردی آزمان
غا، مازندرانی آن کوزاوان است، معرب آن
«کاوزوان». (دزی ج ۲ ص ۴۳۵) (حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). حشیشی است که آن را
به زبان عربی لسان الثور خوانند. گرم و تر
باشد نزدیک به اعتدال و بعضی گویند سرد و
تر است. سرفه و خشونت سینه را نافع باشد.
(برهان) (آنندراج). گیاهی است که برگ آن
بزبان گاو ماند و عرق آن نافع است و خورند.
(انجمن آرای ناصری). گیاهی است که آن را
به عربی لسان الثور خوانند نافع بود جهت قرع
و بلغم زایل گرداند و مفرح بود و غم ببرد.
(اختیارات بدیعی). لسان الثور. بوغلص.
بوغلس. گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ
دارای تیره های متعدد میباشند، یکی از
تیره های آنها گاوزبانیان هستند این گیاهان
عموماً بصورت بوته یا درختچه و در تمام
دستگاه زایشی و رویشی آنها مواد لعابی
مخصوص است که بعنوان ملین بکار میروند.
گلهای آنها بسیار شبیه به بادنجانیان و
تخمدان آنها دو برچه دارد که در هر یک دو
تخمک است ولی این تخمک ها درشت شده
میوه ای میسازند که چهار برآمدگی دارد و از
وسط آنها خامهٔ دراز بیرون می آید.
خوشه های گل های آنها بشکل گرزن
یک طرفی و چون گلها بسیار نزدیک
بیکدیگرند ساقهٔ گل آنها مارپیچی تشکیل
میدهد. برگهای آنها ساده و متناوب و پوشیده
از خارهای خشن است و در پای هر خار
برجستگی کوچکی دیده میشود و در
یاخته های برگ و ساق آنها مقداری شوره
یافت میشود و آنها را بهمین جهت به عنوان
معرق بکار میبرند. (گیاه شناسی گل گلاب
ص ۲۴۲).