معنی

[ زُ / زَ ] (ص مرکب، ق مرکب) مانند گازر. گازروار: بر چادر کوه گازرآسا از داغ سیه نشان برافکند.خاقانی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.