معنی

[ رُ ] (اِخ) همان کورش است. (ایران باستان ج ۱ ص ۲۳۲). طبری گوید از جمله کسانی که بخت نصر یا بخترشه گماشتهٔ بهمن با خود به بیت المقدس برد، کیرش [ بن ] کیکوان از ولد غیلم بن سام خازن بیت مال بهمن بود و دیگر اخشویرش بن کیرش بن جاماسب الملقب بالعالم و دیگر بهرام بن کیرش بن بشتاسب بودند.. و جای دیگر گوید من لدن تخریب بخت نصر بیت المقدس الی حین عمرانها فی عهد کیرش بن اخشویرش اصبهبد بابل.... و کیرش همان کورش هخامنشی است و اخشویرش نیز خشیارشا پسر اوست. (حاشیهٔ مجمل التواریخ و القصص صص ۲۱۳ -۲۱۴): تا بنی اسرائیل بازآمدند و دانیال پیغامبر علیه السلام در عهد بهمن اسفندیار به فرمان کیرش که پادشاه بود از دست بهمن [ بر بنی اسرائیل مهتر بود ] و به عمارت بیت المقدس مشغول شدند. (مجمل التواریخ و القصص ص ۲۱۳). و عمر بیت المقدس بعد خرابه سبعین سنة بهمن احد ملوک الفرس و هو کیرش. (روضة المناظر ابن شحنه، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).رجوع به کورش شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.