معنی

[ تَ / تِ ] (حامص) صدمه و آسیب و ضرب و پایمالی و لگدکوبی و پاسپری. (ناظم الاطباء). کوفته بودن. (فرهنگ فارسی معین). صدمت. صفت و چگونگی کوفته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و بیشتر آن از سر پراکندگی خاطر و کوفتگی طبع در قلم آورده با آنکه در خدمت هجوم کفار و هزیمتی که... افتاد... (المعجم از فرهنگ فارسی معین). صاخة؛ آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. (منتهی الارب).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.