کوس یافتن
معنی
[ تَ ] (مص مرکب) تنه
خوردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
صدمه و آسیب دیدن :
ز پای اندرآمد نگون گشت طوس تو گوئی ز پیل ژیان یافت کوس.
فردوسی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ز رستم بپرسید پرمایه طوس
که چون یافت پیل از تگ گور کوس.
فردوسی.
چنان دان که هر کس که دارد فسوس
همو یابد از چرخ گردنده کوس.فردوسی.
بزد تند یک دست بر دست طوس
تو گویی ز پیل ژیان یافت
کوس.فردوسی.
و رجوع به کوس و کوس خوردن شود.