معنی

(ترکی، اِ) طبل بزرگ و کلان. (ناظم الاطباء). طبل بزرگ. کهورکای. کورکه. (فرهنگ فارسی معین). کهورکه. کورگه : چون سرمست شد خروش کورکا و نای زرین به وی رسید. (جامع التواریخ رشیدی). و دیگر امرای هزاره کورکا در قول نزده بودند که امیر قتلغشاه حمله کرده... (تاریخ غازان ص ۶۴).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.