[ زَ دَ ] (مص مرکب) نور اندک دادن. با روشنایی ضعیف روشن کردن. (فرهنگ فارسی معین). درخشش پرتوی است ضعیف که از راه دور یا نزدیک به چشم رسد: دیدم از دور چراغی کورسو می زند. دیشب تا صبح چراخ خ ...
لغتنامه دهخدا
حریقی بدون شعله و با دامنۀ گسترش بسیار کند [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.