کور گردیدن

معنی

[ گَ دی دَ ] (مص مرکب) کور شدن. نابینا شدن: عمی، تعمی؛ کور گردیدن. (منتهی الارب). و رجوع به کور شدن و کور گشتن شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.