کور گردانیدن
معنی
[ گَ دَ ] (مص مرکب) کور
کردن. نابینا ساختن. و رجوع به کور کردن
شود. || انباشتن و مسدود ساختن آبراه
چشمه و جز آن : و کاریزها انباشتن و
چشمه های آب را کور گردانیدن و دزها و
شهرها و دیوارها کندن. (فارسنامهٔ ابن البلخی
ص ۳۸). و رجوع به کور کردن شود.