معنی

[ کَ گَ زِ / زَ ] (اِ مرکب) صمغ کنگر است و آن را کنگری هم می گویند خوردن آن به آسانی قی و استفراغ آورد به عربی صمغ الحرشف و تراب القی خوانند. (برهان) (آنندراج). اسم فارسی صمغ الحرشف است که به فارسی کنگرزد نامند. (از تحفهٔ حکیم مؤمن). کنگر +زد MMM ژد (صمغ). صمغ مترشح از کنگر که اثر قی آور شدید دارد. تراب القی. تریاک برگردان. صمغ کنگر. کنگری. (فرهنگ فارسی معین). صمغ کنگر که کنگری نیز گویند. (ناظم الاطباء). آن را کنگری و تراب القی نیز گویند و آن صمغ کنگر است. (الفاظ الادویه). یا صمغ کنگرزد، صمغ عکوب است. تراب القی. صمغ الحرشف. لکلرک این کلمه را در شرح کلمه جوزالقی معادل گوم دارتیشو آورده است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). او را به تازی حرشف گویند. صمغ کنگر است. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.