معنی

[ کُ جَ ] (ص مرکب) کسی که در پاسخ دیگران کند است. مقابل حاضرجواب. (فرهنگ فارسی معین). آنکه زود جواب ندهد: خود می دهم انصاف ز حد رفت سؤالم از تیززبانیم لبش کندجواب است. نورالدین ظهوری (از آنندراج).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.