کنتی
معنی
[ کُ تی ی ] (ع ص) (از «ک ن ت»)
درشت و کلان جثه توانا. کنتنی. (منتهی
الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از ذیل
اقرب الموارد): «و قد کنت کنتیاً فاصبحت
عاجناً». (ابن بزرج از ذیل اقرب الموارد).
|| (ص نسبی) (از «ک ون») پیر کلان.
(منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد). و رجوع به کنتنی شود.