کنبانیدن

معنی

[ کُمْ دَ ] (مص) مایل کردن و کج کردن. (ناظم الاطباء). || جنبانیدن. ظاهراً به معنی هل دادن در تداول عامه و تنه زدن باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): تزایغ؛ سوی یکدیگر کنبانیدن. (منتهی الارب). مداغشه؛... کنبانیدن دیگران و به شتاب زدگی خوردن آب و کم خوردن. (منتهی الارب). ازاغه؛ کنبانیدن از راه. (منتهی الارب). رجوع به کنبیدن و گنبانیدن و جنبانیدن شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.